منوی اصلی
آرشیو مطالب
شهادت حضرت زهرا (س)اسفند 1387آذر 1388دی 1388بهمن 1388اسفند 1388فروردین 1389اردیبهشت 1389خرداد 1389خرداد 89مرداد 89شهریور 89مهر 89
موضوعات مطالب
برچسبها
امام حسین (3), محرم (3), عاشورا (3), عبرت (1), احوال عبادت کنندگان (1), مرگ (1), مکتب حسین (1), مکر شیطان (1), نهضت عاشورا (1), یزیدیان زمان (1), امام حسین ع (1), امام زمان (1), بهای حسینی شدن (1), بیانات رهبری در مورد محرم (1), پایه اصلی انقلاب (1), پوستر احادیث (1), پوستر عاشورا (1), تلنگر (1), حدیث امام حسین (1), حدیث امام حسین ع (1), حسین زمان (1), حسینی شدن (1), حسینی ماندن (1), حضرت زینب (1), حضرت مهدی (1), حماسه خونین کربلا (1), خناس (1), درد دل با امام زمان (1), روزی هزار بار دلت را شکسته ام (1), زیارت عاشورا (1), زینب جان شرمنده ایم (1), سخن گفتن پشت سر مومن (1), شیطان (1), شیطانی که کار امروزت را به فردا می اندازد (1), شکستن عهد (1),
|
امام زمان مانند مادرشان , مهربان است . از زبان شریف حضرت ولیّ عصر علیه السلام روایت بسیار زیبایی وارد شده : " فِی ابنَهِ رَسولَ الله صَل الله عَلیه ِ وَ آله وَ صَلَم لِی اُسوَهٌ حَسَنَه : من در ( وجود ) دختر حضرت رسول الله الاعظم صَل الله عَلیه ِ وَ آله وَ صَلَم , زهرای اطهر - سلام الله علیها _ اسوه و الگوی زیبا و خوبی دارم . مهدی جان ! مادرتان از چه نظر برای شما اسوه و نمونه است ؟ جواب این سوال را در ابتدای روایت , فرموده اند . فرموده اند : (( اگر ما نسبت به شما دلسوزی و مهربانی و رحم نداشتیم , و اصلاح شما را نمی خواستیم , لَکُنّا عَن مُخاطَبَتِکُم فِی شُغلٍ : ازگفتگو و خطاب قرار دادن شما , رو برگردانده و سرگرم کار دیگری بودیم ) از شما بی نیاز بودیم , شما را به حال خودتان رها می کردیم تا سراغ کارتان بروید . ما هم که مشغول کار خودمان بودیم ! فرمودند : " شما خیلی بد عمل کردید , امّا چون من به ما درم اقتدا کرده ام , به شما دلسوزی دارم . مادرم خیلی مهربان بود . شما را رها نکرد . دید اگر پشت در خانه نیاید , خطبه نخواند , محسنش را تقدیم نکند و شهادت را نپذیرد , در آینده همه ی انسان ها گمراه می شوند . و دوست نداشت مردم گمراه شوند . وگرنه بانوی دو عالم علیه السلام و خود مولا علی علیه السلام چه نیاز داشتند ؟! در خانه شان می نشستند ." همه ی هستی در دست قدرت آنان قرار دارد و با این حال , برای من و شما آن چنان به میدان آمدند . امام مهدی علیه السلام نیز , منتظر ماست . حضرت ولیّ عصر نیز , به مهزیار - که مشرّف به محضر ایشان شد - فرمودند : " قَد کّنّا نَتَوَقَّعُکَ لَیلأ وَ نَهاراً , فَمَا الّذی أَبطَأ بِکَ عَلَینَا ؟! : یعنی ما شب و روز چشم به راه تو بودیم , چه چیزی تو را واداشت که دیر به ما برسی ؟! " تا حالا کجا بودی ؟! تا آن زمان , علی بن مهزیار از امام زمان علیه السلام گله داشت و می گفت : " من نوزده سفر به مکه آمده ام و می گویم یا صاحِبَ الزَّمان ! امّا شما جو.اب مرا نمی دهید . من به مکه می آیم امّا شما خودتان را به من نشان نمی دهید . پس دیگر نمی آیم ! دیگر ناامید شدم " . گویا خیلی از امام زمان علیه السلام طلب داشت و حضرت میخواست یک خرده مشتش را باز کند ! حضرت مهدی علیه السلام به فرزند مهزیار فرمود : " تو نوزده سفر آمدی , امّا من شب و روز منتظر تو بودم آن هم نه تنها در موسم حجّ ! علی بن مهزیار هم به حضرت عرض کرد " آقا ! قاصد شما نیامد ! " حضرت علیه السلام فرمود : " اشکال از خودت بود , اگر خودت را می ساختی و خوب بودی , بلافاصله قاصد ما می آمد و تو به محضر ما مشرّف می شدی و با ما ملاقات داشتی ! " ما هر چه بیشتر از حضرت مهدی علیه السلام یاد کنیم , دعای ایشان , بیشتر نصیب ما می شود . بنابراین گاهی ایثار بکنیم ! یعنی اگر خواسته ی مادّی داریم , اگر خواسته ی معنوی داریم , عُمده ی دعایمان , ظهور امام زمان علیه السلام باشد . اگر اکنون فرشته ای به من و شما بگوید که (( یک دعای مستجاب شده دارید )) , چه دعایی خواهیم کرد ؟! هر کسی برای خودش یک دعا و خواسته ای دارد ! امّا آن انسانی برنده است که برای امام زمانش دعا بکند . زیرا اگر همان دعای مستجاب شده را برای امام زمان علیه السلام کردیم , هزار دعا و خواسته ی ما مستجاب خواهد شد . حالا ما چه می گوییم ؟! تنها لفظ (( یا صاحب الزمان ! )) را آن هم نه همیشه ! و - پناه بر خدا - ! گاهی هم با دهن کجی و دهن درّه کردن ! ما در وصف مولایمان مهدی علیه السلام چه بگوییم ؟! همین اندازه که (( عَجَزَ الوَصِفُونَ عَن وَصفِکَ : وصف کنندگان و آن هایی که خوب می توانند چیزی را بیان کنند , در بیان وصف تو مانده اند ! " امّا با این حال , چاره ای نیست , ما هم وظیفه داریم و باید بدان عمل کنیم . زمانی که حضرت یوسف علیه السلام را در معرض فروش قرار دادند , مشتریان زیادی از جمله نخست وزیر مصر , برای خریدارای او آمده بود . پیرزنی هم مقداری نخ - که ریسیده بود - آورده بود و با آن گلوله و توپ و نخ , می خواست یوسف را بخرد ! به او گفتند : (( عزیز مصر و عدّه ای دیگر , نرخ های بالایی برای یوسف پیشنهاد می دهند , تو چطور با یک کلاف نخ , میخواهی یوسف را بخری ؟! گفت : بله , من هم می دانم که یوسف را به من نمی فروشند امّا می خواهم نام من هم در فهرست مشتری های یوسف نوشته شود و بماند ! مشتری امام مهدی علیه السلام خدا و پیامبران و امامان معصوم علیه السلام می باشند , مَثَل همان پیرزن است . ما هم باید برویم در صف بایستیم تا ان شاءالله نام ما را هم در شمار طالبان و مشتریان یوسف فاطمه علیه السلام بنویسند . از کتاب آماده باش یاران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف - از مجالس حجه الاسلام والمسلمین استاد حسین گنجی به کوله بار هستی خود نظر کردیم , برای تقدیم به محضر خورشید چیزی نبود , جستجو نمودیم , دریغا ! , از خود هیچ نداریم که نثارش کنیم . بار دگر گشتیم , امّا نیافتیم حتّی بضاعه مزجاتی را , خجل شدیم . سر به زیر انداختیم و با خودمان گفتیم : تو که هیچ در بساط نداری , حتّی کلاف نخی , ادّعایت چیست ؟ آخر با چه رویی در صف گدایان یوسف زهرا آمده ای ؟
ما همش به فکرتیم که تو کجایی آقاجون ... شب و روز دنبالتیم تا که بیایی آقاجون التماس دعا یا مهدی عجل علی ظهورک
|
ارتباط با مدیر
درباره وبگاه
![]() می خواهم اوج بگیرم تا به آسمانی تا به آسمانی که فقط صدای بال فرشتگان در آن به گوش می رسد ، تا به ابرهایی که فقط عشق می بارند ، تا آنجا که نوای اذان را با صوت فرشتگان بتوان شنید و به شقایقها اقتداء کرد ... پیوندهای روزانه
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله خامنه ای
پایگاه اینترنتی احادیث
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای
طراح قالب
دیگر امکانات
|