سلام و عرض ادب خدمت خواهر بزرگوارم
خواهر مهربانم نميدانم با چه زباني از محبت هاي شما بزرگوار تشكر نمايم
خواهرم وقتي به نظرات دوستان سر ميزنم وقلم پرتوان شما ومطالب زينب گونه شما را ميخوانم گوئي باري از غمهايم در اين غربت سرد آرام ميگيرد .زيرا نوشته هاي شما الهي و پيام مومنين براي افراد سيه رو چون من حقير ميباشد
در خاتمه شما بزرگوار را در پناه جد بزرگوارم زين العابدين سلام الله عليها ميسپارم.
قطره اشکم ز چشم آسمان افتاده اماز فلک چون خاک بي نام و نشان افتاده امآسمان بارد من آهسته نالم در نهانتير تاريک شبم در اين مکان افتاده امبيوطن بي لانه بي کاشانه خاکستر شدمتاب هجران را ندارم ناتوان افتاده امناگزير در شوره زاران من بسازم زنده گيلاله اي داغداردور از بوستان افتاده امنا اميد آزرده ازتقديرخود من بوده امواژگون بختم از ذهن وزبان افتاده اماستوار ايستاده ام درغربت و آواره گيچون نسيم آشنا در بيکران افتاده امدر سرود سرد(سيما) نغمه اي شادي کجا ستمن شعاع آفتاب از آسمان افتاده ام
يک شب هواي گريهيک شب هواي فريادامشب دلم ، هواي ...........