گهواره از گريه تاسه مي رودكودك كر و لالي كه منمهراسان از حقايقي كه چون باريكه اي از نوراز سطح پهن پيشانيم مي گذردخواهران و برادراننعمت اندوه و رنج را شكر گذار باشيدهميشه فاصله تان را با خوشبختي حفظ كنيدپنج يا شش ماهخوشبختي جز رضايت نيستبه آشيانه با دست پر بر مي گردد پرستوي مادرگمشده در قنديل هاي ايوان خانه اي كه سالهاستاز ياد رفته استخوشا به حالتان كه مي توانيد گريه كنيد بخنديدهمين استبراي زندگي بيهوده دنبال معناي ديگري نگرديدبراي حفظ رضايتنعمت انتظار و تلاش را شكرگزار باشيدپرستوهاي مادر قادر به شكار بچه هاشان نيستند ...
با سلام خواهر بزرگوارم دست حق يارتان