ساقيا من فداي رخسارت
کي شود روز وصل وديدارت
من به دل شوق ديدنت دارم
کي به پايان رسد شب تارت
يک عنايت به حال پر دردم
من توسل به چشم تو کردم
ديگر از هجر تو سيرم
گر نيايي غريب مي ميرم
من که با آه و اشک مي خندم
رنگ غصه گرفته لبخندم
غصه دارم به سينه اي آقا
قصه هاي مدينه اي آقا
قصه کوچه هاي تنهايي
قصه غصه هاي زهرايي
قصه بي حبيبي حيدر
قصه اي از غريبي حيدر
قصه کوچه و اشک علي
قصه ريسمان ودست علي
قصه بغض مانده در حلقوم
قصه بي کسي يک مظلوم
قصه دشمني با حيدر
قصه ناله هاي پشت در
قصه اشک مرد بي همتا
پيش طفلان و همسرش زهرا
قصه غارت تمام فدک
قصه کوچه اي به نام کتک
قصه اي از شکستن پهلو
قصه تازيانه و بازو
العجل العجل تا تقاص را گيري
انتقام گل خدا گيري
