من كجا؟ اينجا كجا؟خدايا خودت كمكم كن،كمكم كن تا لياقتش را داشته باشم.
وقتي رسيديم دلم گرفت. ازهمان لحظه ورودچشمانم دركوچه پس كوچه هاي مدينه به دنبال زهرا (س) مي گشت ومن غريبي علي وزهرا را به چشم خود ديدم.خدايا ! اينجا مدينه ا لنبي است وفاطمه دخت نبي...باورم نمي شود، چطور اين مردم بادختر پيامبرشان چنان كردند..اينجا ،اين شهر همه جايش بوي علي وفاطمه را ميدهدو فاطمه هنوزهم...
شنيده بودم غريبند ،باورم نميشد اينقدر.