وقتشه بياي و بارون بگيره
زميناي خشک و بيحاصلمون
شبِ خوبي اومديم؛ درو کني
علفاي هرزه رو از دلمون
قصه اينه که شب قدره و باز
اومديم تا آبروداري کني
همه دلخوشيمون اينه که تو
چشمهاي از دلمون جاري کني
کافيه بشکنه سنگي از دلا
از شکافش بزنه آب رَوون
کافيه دعا کني وُ وا بشه
گرههاي سخت و کور و بستهمون
يعني امشب ميشه اون شبي بشه
که تو دستي بکشي رو سرِ ما
لااقل امشبه رو کم بيارن
پيشمون فرشتههاي اون بالا
توي ايوون ميشينم رو به ضريح
از تو ميخوام که ما رو دعا کني
قَسَمت ميدم به اين کبوترا
گرههاي بستهمون رو وا کني
خوشحال ميشوم به وبلاگم بياييد
من وبلاگتان را لينك كردم
ممنون ميشوم شماهم وبلاگم رالينك كنيد
اللهم عجل لوليك الفرج